با تو بودن!

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

بازگشت به خانه!

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

امروز یه اتفاق بزرگ می افته 

اتفاقی که میتونه برگ شروع یه دفتر دیگه از زندگیم باشه 

توی لحظه ی آخر پیش اومد 

لحظه ای که دیگه امیدی نمونده بود و 

داشتم به بیراهه ها کشیده میشدم 

حس میکنم خدا خواست بهم بفهمونه که جز اون 

از هیچ کس دیگه هیچی نباید بخوام 

و من برگشتم به سمت خدا 

و ایمان آوردم که خدا هرگز دیر نمیکنه 

 

امروز تولد باباییم هم هست 

یه روز خاص و قشنگ توی تقویم زندگیم 

هرچند من هرگز نتونستم براش جشن تولد بگیرم 

اما هر سال به یادش با دوستام یه جشن کوچیک داشتیم 

و جشن امسال ما مهم ترینش خواهد بود 

 

خدای مهربونم 

توی لحظه لحظه های امروز 

حمایتم کن 

 

دعام کنید لطفاْ